این که ما تا سپیده سخن از گل های بنفشه بگوییم
شب های رفته را بیاد بیآوریم
آرام و با پچ پچ برای یک دیگر از طعم کهن مرگ بگوییم
همه ی هفته در خانه را
ببندیم
برای یک دیگر اعتراف کنیم
که در جوانی کسی را دوست داشته ایم
که …
باز هم سخن از گلهای بفشه گفتم
به درآ
برایم قابل ستایش هستی، بابایِ واژه های نرم و مخدر. بابایِ هم…
نه ! هرگز /تو بیگانه و پیر نیستی /من این را / به چشمِ خویشتن…