Saghar

Saghar - Shajarian | ساغر - شجریان

 برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست

گویی همه خوابند کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک

جز رنجه سفر از قفسی تا قفسی نیست


این قافله از قافله سالار خراب است

اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست

تا آیینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آیینه هم جز تو کسی نیست


برخیز برخیز برخیز برخیز

برخیز برخیز برخیز برخیز

من در پی خویشم به تو بر میخورم اما

آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست


آن کهنه درختم که تنم زخمیه برف است

حیثیت این باغ منم خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست


در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است

وقتی همه ی بودنه ما جز هوسی نیست

وقتی همه ی بودنه ما جز هوسی نیست


برخیز برخیز برخیز برخیز

برخیز برخیز برخیز برخیز


سینا سرلک _ برخیز

وقتى هستى می‌شه خنديد
می‌شه خوند و می‌شه رقصيد
رو تن خشك خيابون  
می‌شه بارون شد و باريد
می‌شه با عطر نفسهات  
تو هواى خونه پيچيد
ميشه گرماى نگاهت  
ببره منو به خورشيد
با تو ماهى توى دريام 
با تو تا آخر دنيام
از گل و ستاره لبريز
با تو آواز ميشن حرفام
تا همیشه با تو لبخند
با تو هم قصه‌ى رويام
از شباى خلوتِ درد
مى‌برى به صبح فردام
وقتى نيستى خونه تاريك
سرد و سنگينه نفسهام
میون قاب اتاقم
تنِ من كه بى تو تنهام
بى تو من مثل كويرم
دور و ساكتم هميشه
مثل اون درخت پيرى
 كه نداره ديگه ريشه
با تو ماهى توى دريام 
با تو تا آخر دنيام
از گل و ستاره لبريز
با تو آواز ميشن حرفام

وقتى هستى می‌شه خنديد
می‌شه خوند و می‌شه رقصيد
رو تن خشك خيابون  
می‌شه بارون شد و باريد

Saghar - Shajarian | ساغر - شجریان

Sulexfx