یدیدیا شوفط (حاخام اعظم سابق ایران و رهبر روحانی یهودیان ایرانی‌تبار جهان): موقع ی که رفتم دیگه، ان شاء الله خودستایی نباشد، وضعیت ام طوری شد حتی به شاه! هیچ کس من رو معرفی نکرده بود!. معرفی این بود که شاه موقعی که اولین سفر خودش رو که از آمریکا برگشت، خدا بیامرزه مرحوم راب لِوی، خدا بیامرزد مرحوم حاجی یهودا هارونیان. حاجی هارونیان خیلی! دل ش می خواست یک کارهایی انجام بدهد، رفت در خیابونِ
دیوید شوفط: شاهرضا
یدیدیا شوفط: شاهرضا، یک
دیوید شوفط: طاق نصرت
یدیدیا شوفط: طاق نصرت مختصر ی درست کرد. و چون شاه موقعی که برگشت، با ماشین برگشت
هما سرشار: این چه سال یِ ه؟
یدیدیا شوفط: ۱۳۲۶ بود
هما سرشار: ۲۷-۲۶
یدیدیا شوفط: آره ۲۶ بود، آره بیست و شش بود، آره. اون وقت ما هم رفتیم اونجا، خدا رحمت شون کند مرحوم راب لوی کلاه سیلندرِ، حاجی یهودا هم که کلاه سیلندر ی، [از] اینها که
دیوید شوفط: عکس ش هم ما داریم
یدیدیا شوفط: آره. من هم کلاه معمولی داشتم. موقعی که شاه اومد و وارد شد، ما یک خیر، خیرمقدم برای ش گفتیم.
دیوید شوفط: زیر هر طاق نصرت ی می ایستاد شاه؟!
یدیدیا شوفط: بله
دیوید شوفط: زیر هر طاق نصرت ی می ایستاد؟
یدیدیا شوفط: آره آره، هنوز اون غرور! را پیدا نکرده بود، اون غرور را پیدا نکرده بود.

غرور محمدرضا شاه در اواخر سلطنت ش، از زبان حاخام اعظم یهودی

هم نوازی سرنا: شاهمیرزا مرادی 
هم نوازی دهل : شاهرضا مرادی 
تدوین : علی اکبر شکارچی 
از آلبومی که به " جرس " معروف شد

Popular tracks tagged #شاهرضا