Taraneye Azari at Elgoli tabriz

مرا عاشقی شیدا تو کردی-بنان

سالار عقیلی- خیال خوش

Homayoun Shajarian-Kouli

Chouni bi man- homayoun shajarian

Salar aghili- havaye deldar

دلم دیوانه شد-همایون شجریان

Begu che konam - Ghorbani

سالار عقیلی - بادبان کاغذی

ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم
زان روی که حیرانم من خانه نمی‌دانم

ای گشته ز تو واله هم شهر و هم اهل ده
کو خانه نشانم ده من خانه نمی‌دانم

زان کس که شدی جانش زان کس مطلب دانش
پیش آ و مرنجانش من خانه نمی‌دانم

وان کز تو بود شورش می دار تو معذورش
وز خانه مکن دورش من خانه نمی‌دانم

من عاشق و مشتاقم من شهره آفاقم
رحم آر و مکن طاقم من خانه نمی‌دانم

ای مطرب صاحب صف می زن تو به زخم کف
بر راه دلم این دف من خانه نمی‌دانم

شمس الحق تبریزم جز با تو نیامیزم
می افتم و می خیزم من خانه نمی‌دانم


هژیر مهرافروز - من خانه نمی‌دانم

gidiyormusun gidiyormusun
için sızlamadan bizi yıkıyormusun?
deliler gibi hani seviyordun
şimdi bunu bana sen mi yapıyorsun?

hata 
büyük hata
sen benden daha ne bekliyorsun?

bundan böyle beni nerde görürsen gör
TANIMA, BENİ TANIMA
tuz basma gönlümde yıllardır kanayan yarama

bundan böyle beni nerde görürsen gör
TANIMA, BENİ TANIMA
yırt at resimleri kuruttuğum çiçekleri koklama



nukhet duru - beni tanima

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من  نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

 گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
 
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست 
آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟بها کم است؟
             
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است

علیرضا قربانی - پرده نشین

عهد کردم دگر از تو نکنم یاد، نشد
خواستم دل بدهم بعد تو بر باد، نشد

گفتم از دل برود گمشده از دیده، نرفت
بند از پای شد و صید تو آزاد نشد

دیده را گفتم از این خواب حذر کن، نشنید
اشک را گفتم از این دیده سفر کن، نشنید

جان بر آتش بسپردم که بسوزد، نگرفت
سینه را گفتم از این در گذر کن، نشنید

جام و میخانه این عاشق شیدا تو شدی
راه و بی‌راهه این رهرو تنها تو شدی

تو مسبب شدی این تشنه لبی تازه کند
بر تن خسته این مرده مسیحا تو شدی

آتش عشق به جان دل مستم تو زدی
شور مستی به دل باده پرستم تو زدی

شرم شیرین تو نشاندی به رخ مرد غزل
شعله بر ریشه بنیان الستم تو زدی

هژیر مهرافروز - فال

به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم

چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی 
چه خوش آن جا که نشستی چه خوش آن باده جان را 

قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم

سحرم روی چو ماهت شب من زلف سیاهت
به خدا بی‌رخ و زلفت نه بخوابم نه بخیزم

تو مرا جان ِجهانی،  چه کنم جان و جهان را ؟
تو مرا گنج روانی، چه کنم سود و زیان را ؟

ز تو هر ذره جهانی، ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی، چه کند نام و نشان را ؟

ز همه خلق رمیدم، ز همه باز رهیدم
نه نهانم نه بدیدم، چه کنم کون و مکان را ؟

نفسی یار شرابم،  نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم،  چه کنم دور زمان را ؟



داوود آزاد - تا تو نیایی

شسته از شیشه ها دست ما را
تیره گرد و غبار زمانه
از دل من دریغا که شوید
این غبار غم جاودانه
راه از کس نپرسد جان بی قرارم
جام از کس نگیرد دست انتظارم
ای دل من دل شیدا
خو کن ای دل به تنهایی
 
دلدار به من گفت: چرا غمگینی؟
در فکر کدام دلبر سیمینی؟
برجَستم و آیینه به دستش دادم
گفتم که در آیینه که را می بینی؟
 
این صدا راوی بی صدایی است
دعوتم کن به شوری دوباره
دعوتم کن به صبحی که خورشید
همصدایی کند با ستاره
عشق باور ندارد جان خسته ام را
راه باور ندارد پای بسته ام را
ای منِ من، من عاشق
خو نگیری به شیدائی

سالار عقیلی - این صدا راوی بی‌صدایی است

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟		
ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
		کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

پیوند عمر بسته به موییست، هوش دار
		غمخوار خویش باش! غم روزگار چیست

مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اند
		ما دل به عشوه که دهیم؟ اختیار چیست؟

.............................خوشتر ز عیش و


همایون شجریان - مستور و مست

زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا
زهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی

زهی فر زهی نور زهی شر زهی شور
زهی گوهر منثور زهی پشت و تولا

زهی ملک زهی مال زهی قال زهی حال
زهی پر و زهی بال بر افلاک تجلی

چه ذاالنون چه مجنون چه لیلی و چه لیلا
چه سلطان و چه خاقان چه والی و چه والا

چو بی‌واسطه جبار بپرورد جهان را
چه ناقوس چه ناموس چه اهلا و چه سهلا

گر اجزای زمینی وگر روح امینی
چو آن حال ببینی بگو جل جلالا

گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد
دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا

فروپوش فروپوش نه بخروش نه بفروش
تویی باده مدهوش یکی لحظه بپالا

خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش
مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا

همایون شجریان - خمش باش

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند

صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند

اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

همایون شجریان - حرم یار

دست در حلقهٔ آن زلف دوتا نتوان کرد
		تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
		به فسونی که کند خصم، رها نتوان کرد

سروبالای من آن گه که درآید به سماع		
چه محل جامهٔ جان را که قبا نتوان کرد

مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست		
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد

من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف		
تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد

سروبالای من آن گه که درآید به سماع		
چه محل جامهٔ جان را که قبا نتوان کرد



همایون شجریان - تکیه بر باد

عشق تو مست و کف زنانم کرد
مستم و بیخودم چه دانم کرد

خلق گوید چنان نمی‌باید
من نبودم چنین چنانم کرد

می‌پریدم ز دست او چون تیر
دست در من زد و کمانم کرد

خلق گوید چنان نمی‌باید
من نبودم چنین چنانم کرد

پر کنم شکر آسمان و زمین
چون زمین بودم آسمانم کرد

از ره کهکشان گذشت دلم
زان سوی کهکشان کشانم کرد

نردبان‌ها و بام‌ها دیدم
فارغ از بام و نردبانم کرد

چون جهان پر شد از حکایت من
در جهان همچو جان نهانم کرد

چون مرا نرم یافت همچو زبان
چون زبان زود ترجمانم کرد

چون زبان متصل به دل بودم
راز دل یک به یک بیانم کرد

بس کن ای دل که در بیان ناید
آن چه آن یار مهربانم کرد

پر کنم شکر آسمان و زمین
چون زمین بودم آسمانم کرد



همایون شجریان - شکر

چهارباغ - محمدرضا شجریان

گروه دال - لحظه‌ها را انتظارم

Gemileri yaktım birer birer
Zaten umut yoktu
Kaç yerinden koptu
İlişkimiz olmayınca olmuyor işte

Zorlamamak lazım
Artık uzak dursak biz ikimiz

Duvar olsa dayanmazdı
Yaptıkların karşısında
Kalbim nasıl başa çıksın
Dinmeyen bu fırtınalara

Sen misin haşa beni yaratan
Bu kalbi üst üste kanatan
Buna hakkın yok kusura bakma

Yukarda Allah var şüphesiz
Görüyor herşeyi eksiksiz
Buna hakkın yok kusura bakma
Gidiyorum ben kusura bakma

Gülben Ergen - Kusura Bakma

محبوب زیبا - طاهر قریشی

علی زندوکیلی - بی تابانه

حجت اشرف زاده - کوچ

کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم
بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم
ترک من گفت و به ترکش نتوانم که بگویم
چه کنم نیست دلی چون دل او ز آهن و رویم
لب او بر لب من این چه خیالست و تمنا
مگر آن گه که کند کوزه گر از خاک سبویم
هر کجا صاحب حسنیست ثنا گفتم و وصفش
تو چنان صاحب حسنی که ندانم که چه گویم

کنسرت هوای گریه
تبریز
95.11.15

همایون شجریان - این چه خیالست و تمنا

دل شده جادویت 
گم شده در کویت 
جانا برده دلم شکن مویت

وای از دل 
ندارم هیچ از تو نشان 
وای از دل 
بیا همه راحت جان

چه دانی از تب و تاب دل 
که بی‌تابه دل در آرزویت

چه دانی که همینه دردم 
که دل سپردم به تار مویت

صدایی کن گاهی 
چه سخت است تنهایی
دل خسته است از این جدایی

دل آزار دلخواهم 
شب است اما نیست ماهم
جز مهرت دیگر چه خواهم

Sedaei Kon Gahi Single [Nex1Music.IR]

شاهین بنان - صدایی کن گاهی

نمانده در دلم دگر توان دوری
 چه سود از این سکوت
 و آه از این صبوری

تو ای طلوع آرزوی خفته در باد
 بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد

نمانده در دلم دگر توان دوری - علیرضا قربانی

اگر مرا نبری، اگر مرا نبری 
آه اگر مرا نبری دیوانه می‌شوم
دیوانه می‌شوم آه، اگر مرا نبری
من نمی‌توانم بی‌تو بمانم
درد عظیمی افتاده به جانم
در این شهر اندوه
شب سرد و بی‌روح
ماه کجاست؟
دلتنگ جهانم...

اینجا هوایی برای نفس کشیدن نیست
مرا ببر با خود
اینجا هر که از عشق دم زند شکسته خواهد شد
مرا ببر با خود که روحم اینجا اسیر پریشانی‌ست
مرا ببر با خود که فریاد اینجا زندانی‌ست

شتاب کن، شتاب کن
هوای دل هوای طوفانیست

Mohamad Fathi

Divane Mishavam-Mohammad Fathi | محمد فتحی - دیوانه می‌شوم

غیر از موسیقی همه ‌چیز فریب است

Popular tracks by TinaSft