خیلی قویه😎❤️❤️❤️ آفرین حاجی

Khoone Paak(M&M:Ebrahim Salemi).mp3

کلام - مومن
تهیه کننده - کدبان

Ghasemim

Mojall - Go To Home

ورس 1

دقیقه‌های هراسان، سکوت، شب، کابوس
شتاب عقربه‌ها در شمارش معکوس

صدای پای حقیقت به گوش می‌آید
و ترس در رگ باطل به جوش می‌آید

و وهم می‌چکد از چشم‌های خواب‌آلود
و قلب‌ها همه در بیمی اضطراب‌آلود

و خون تازه‌ای از زیر سنگ می‌جوشد
و از گلوی شب آهنگ جنگ می‌جوشد

عجب شبی! همه‌جا شعله شعله آتش و خون
نگاه مبهم ابلیس می‌زند به جنون…

که باز زمزمه‌ی صبح آمده‌ست از راه
رسیده نوبت فتح و قیام، بسم الله

______
ورس 2

چقدر نور زیاد است، چشم شیطان کور!
نشاط و شور زیاد است، چشم شیطان کور!

نه مانده راه گریزی که جان به در ببری
نه هست از آن‌همه لافی که می‌زدی خبری

نه شعبده‌ست و نه جادو میان آتش و دود…
نه قهرمانی از آن غول‌های هالیوود…

برو برای خودت باز فکر چاره کنی
برو اگر شده سوراخ موش اجاره کنی

چقدر قامت تو زود پیش ما خم شد
که سوخت لانه‌ات و شعبه‌ی جهنم شد

و تازه آنچه که شد حکم دستگرمی داشت
اگرچه زد وسط خال، اگرچه که گل کاشت

بزرگی من و تهدیدهای کوچک تو؟
عقاب تیزپر و ترس از مترسک تو؟

تویی که پرچمت امروز بی‌ستاره‌تر است
تویی که سنگر فرماندهی‌ت در خطر است

_____
ورس 3

تویی که گرچه به فکر سفر به مریخی
درست بر لبه‌ی پرتگاه تاریخی…

منم که بت‌شکنی بوده رسم اجدادم
منم که سوخت موشک شده‌ست فریادم

قسم به خطبه‌ی شمشیر در مصاف ستم
قسم به دست بریده، قسم به مشک و علم

هنوز مانده بفهمی قیام یعنی چه
به دست لشکر حق انتقام یعنی چه

هنوز فتح نهایی در انتظار من است
شکست کامل تو خون‌بهای یار من است

هنوز مانده بفهمی که انتقامش چیست
سر تو قیمت یک کفش حاج‌قاسم نیست

Mojall - Go To Home

Ghasem

بودیم به دنبال نور تو باغ طاهر
شدیم سوار کشتی حسین تو راه ساحل
به شوق رؤیت ماه کامل مهدی، امام قائم
ترقیب به راه سالم تسلیم به خواست خالق
باکی نداریم که بشیم تقسیم به سان قاسم
یا که تهدید و تکفیر به کام کافر 
واژه واجب شد برای ترسیم حال شاعر
که بگم از تاثیر کار خالص 

با اینکه دما سرده دم مومن گرمه
شور شاعری تو تنم شعله کرده
قصه‌ی من مثل مرد دورگرده
دنیا منو دور خودم دوره کرده
منتظر تحول، تو صبح شنبه
یهو شدم، محو پشت صحنه
گفتم رسیدن به قله سخته
دنیا مارو افسون و افسرده کرده
همیشه واسه انجام گناه سفره پهنه
تازه فهمیدم که هرکی برا خدا مُرده مَرده
خلاصه کلمات قاصرن از وصف حال قاصدک
تو آسمون، تسلیم به امر پاسبون
بین حق و باطل نیست اشتراک انگاری
از خودم می، پرسیدم با استفهام انکاری
ساعت شنی نشون عبور عمر جالب نه
بخاطر همین نباید که به کم قانع بشم
طالب پسر ابی طالب یعنی طالب حق
تقدیییم به ساحت مقدس صاحب امر 

...............................................................
دفاع از حقیقت وظیفه سرباز اینه
دشمنامونم که گیجن کلا همه سراسیمه 

دفاع از حقیقت وظیفه سرباز اینه
کنار هم باهم دیگه واسش میدیم سر و سینه 

قلمو گرفتم دور ریختم ولع و طمع
مراقبم باش نشم کور نذارم قدم رو غلط
تو قلمرو منم برا حرکاتت تشنه
خروج از خود عروج سمتت از برکات عشقه
............................................................... 

مثنوی صید میکنم از سوز ساز ساقی
گفتم خستم حاجی داد دستم جام نابی
واسه درک داستان ما بوده همین باده کافی
برا همین رفتم گشتم به دنبال نام راوی
از راه اصلی با اراده زدیم به جاده خاکی
فاصله بود چند قدم، تا وداع دار فانی
اما تویی حافظ هوالکافی هو الشافی
بر منِ ناقص بود آیینه این آیین 

نتیجه تبانی با شیطان یعنی تباهی
تو راه ربانی حفاری کردیم تنهایی
هنوز همین شد که سرپاییم
گرفته بودن حقایق بوی اقاقی
طراحی شده بود همه چی منظم
همش مردد که موفق میشم یانه
میکردم مرتب صدامو بلندتر
اما نمیشنیدم انگار شدم کر
شدم غافل از غافله تک و تنها
راحت دیدم خواب هفت تا دریا
هربار خدا بهم میده اخطار
رخت و بستم از این افکار
خواستم منتظر خوبی باشم امسال
همش میرسید خبر فوت کلی انسان
اونم میگفت خدا هنوز مونده قستام
انصاف یعنی عمر رو نکن اصراف
تا ظهور مهدی از خودت یه انسان بساز
چون که جنگ جنگ اراده هاست
اگه نیستی مرد جنگی صلاحتو بذار کنار بباز
بنی آدم هم که خالی میشه دستش میره پی فساد 

...............................................................
دفاع از حقیقت وظیفه سرباز اینه
دشمنامونم که گیجن کلا همه سراسیمه 

دفاع از حقیقت وظیفه سرباز اینه
کنار هم باهم دیگه واسش میدیم سر و سینه
...............................................................

Vazifeye Sarbaz

وقتی که رشد میکنی تو این خاک و مرز و بومش 
میبری حظ از جلال و شکوه و از رسومش
از بلوغ و از نبوغ مردمش اون عالمای دلسوز 
که صده ها پیش رسیدن به داشته های امروزه 
هویت، فرهنگ،یه تاریخ غنی، اینا همه چیزایی نیستن که بیان یه شبه به دست 
ولی دست نجنبونی میبینی یه دفعه شکست
 همه ی جاده ها و داشته ها و ساخته ها و کاشته هات 
یافته ها و بافته ها و خواسته هات 
تموم چیزایی که میاورد رو لبات تبسمی 
یعنی اون هست و نیست و داشته های تمدنی ت 
یه آن می فهمی عوض شدی 
توی باتلاق توهمی 
مجموعه ی تمسخر و تزلزل و تعفنی و 
نمیتونی راه و رصد کنی و 
میخوای عمر تو تلف کنی  
هویت، یعنی مجموعه ی معماری،اشعار ،موسیقی، افکار،رفتار و سنتها 
اخلاق و حرمت ها،بذر واسه فرصت ها کاشتن و درو کردن انواع قدرت ها 
اما تو فقدانشون تو هم نابودی 
فراموش میکنی روزی روی بلندا بودی 
نابینا، به جای نور میشی پر از خاموشی 
تندیس جسم بازنده 
به دور از خشت سازنده 
به واقع انسانی که مهجوره از حس به آینده 
غرق پوچی و یاسه بدون فکر بالنده  
مادام که نه آیین داری نه حتی ایرانی باشی 
غوطه در ظلمت باید درگیر ویرانی ها شی 
درون روشنایی بخوابی تو سیاهی پاشی 
ذل بزن تو چشام نگاه کن الان  بیداری یا چی؟
روزی که  تمام این چیزا بشن در هم تنیده 
میبینی کمر دشمنات میشه کم کم خمیده 
باید سینه سپر کنی و بگی حقم همینه 
من وارث این آب و خاکم فرهنگم اینه 
من زاده ی این گهواره ی تمدنم و یه دنیا ایده واسه جهان دارم در هر زمینه 


من ایرانی ام با یه دنیا تاریخ کهن
 و مدام می جنگم واسه خاطر بالیده شدن 
خو گرفتم با این شرایط و آیین و سنن
 و افتخاره واسم توی ایران زاییده شدن 
من از تبار مولانا و خیامم 
مثل رود خروشان دائم تو جریانم 
فرازمینی نیستم از این سیارم 
اما انگاری با کل جهان فرق دارم

 
همچو یک درخت کهن پر از ریشه ام عمیق 
به سان ابو علی سینا پر اندیشه ام دقیق 
پر از عزم و ایدم و عاری از خشم و کینم 
تو بطن تاریک جهان بساط بزم و چیدم
ایرانی همیشه تو طول تاریخ منجی جهانه 
شاید گرماشو ندیدی چون او خورشید نهانه
سالها تابیده به کل زمین با دید کلان
 ایران اصلی ترین نگهبان آیین جهان
 عهد کوروش بزرگ کمک به یهودیت 
و زمان شاپور یکم نجات آیین مسیحی 
مثل عجل معلق روی بالین پلیدی 
چه آدمای خاصی چه تاریخ عجیبی 
مرور برگ برگش لذته و هر صفحش عذت
مملو از فهم و حکمته و دور از خشم و نفرت 
پر از فهم و حکمت 
پر هنرمند و دولتمرد و دور از ننگ و خفت
 یه کتاب درس و عبرت
 پدر شعر و ادبیاتیم چهار پاره تا غزلیات 
یعنی تو هر بخشی شاعر داریم شاهنامه یا هزلیات 
پر توازن و تعامل و تقارن و تعادل و روحیات دموکراتیک که سازگاره با نظریات 
شما هر دری که زدید بودیم
 از قدیم ما جدید بودیم 
برا هر درد طبیب بودیم 
همه یاس ماها نوید بودیم 
تو هر علم سهیم بودیم 
توی سنجش دقیق بودیم 
اون کسی که دوید بودیم 
و برا ایران شهید
 یعنی مثل فرهاد نیاز باشه میشیم کوه تراش
هر کی چپ نگاه کرد هیکلش رو میدیم زود خراش 
اونقدر ارزش قائلیم واسه ی وجب وجب خاکش
 وقتی پاش بی افته با افتخار میدیم جون براش

من ایرانی ام با یه دنیا تاریخ کهن
 و مدام می جنگم واسه خاطر بالیده شدن 
خو گرفتم با این شرایط و آیین و سنن
 و افتخاره واسم توی ایران زاییده شدن 
من از تبار مولانا و خیامم 
مثل رود خروشان دائم تو جریانم 
فرازمینی نیستم از این سیارم 
اما انگاری با کل جهان فرق دارم


HOVIAT

فقط سه‌ مرزبان مونده بودن در کنار پل 
که دیدن نیروهای شوروی نزدیک میشن
 این یعنی قبل سحر سرآغاز صحنه های خوف 
جاییکه تصمیم گرفتن تا تسلیم نشن 
شروع شد بارون رگبار گلوله های توپ
زمان طلوع نور بود اما غروب‌ِ واسه اونا 
وقتی دونه دونه خاکریزا منهدم شدن 
مرزبانا مستقر تو سه سنگر مختلف شدن 
سرجوخه محمدی کنار پل سنگرش رو چید 
گفت هر کی پا رو پل گذاشتش پرپرش کنید 
شهریاری روی برجک پاسگاه پا گذاشت 
سالها آرزو رو هم همون بالا جا گذاشت 
هاشمی پشت بوم پاسگاه ساخت یه خاکریز محکم 
ساعت ها جنگیدن زیر آتیش دشمن
چشمارو به آرزوها نادیده شستن
ولی هر کسی به خاک ایران راهیه کشتن 
این اسطوره ها هر کدوم یه ناجیه صلحن 
که نزاشتن خورشید میهن تاریک شه کلا 
هر چی داشتن گذاشتن تا مهلت ندن 
که یه وقت تانک های شوروی از رو  پل رد نشن نه 

۴۸ ساعت جنگ مردونه 
دشمنی که دربه در مونده 
حمله کرد با مغز فرسوده 
فکر می‌کرد که بچه ترسونده 
غافل از این استقامت 
که از چشاشون ربود استراحت رو 
نداشتن به این قصه عادت 
چون فتح میکردن فقط طبق عادت 

شوروی ها اول سر برجک رو زدن
 روح شهریاری به آسمون پر کشید 
بعدِ پایان بن بست  نوبت به هاشمی رسید که حالا راحت تر به او داشتن دسترسی
آتیش توپخانه سهمگین شد زمین سرخ و رنگین 
فرمانده ی روسی از این استقامت غمگین
 مبهوت و شرمگین با فریاد سنگین 
گفت رد نشدن ما داره ابعاد ننگین  
سقف پاسگاه منهدم شد ،هاشمی شهید
حالا تو نبرد شد ابعاد تازه ای پدید  
فقط جان بر کف محمدی ایستاده، جنگ 
کرد و کم کم  رفت به پیشواز مرگ 
فرمانده  روس که حساب دستش اومد 
گذاشت رو به سرباز محمدی احترام نظامی 
گفت امثال این سرباز  یه ارتش بودن 
و قطعا یه روز میسازن ازشون قصه های حسابی 

۴۸ ساعت جنگ مردونه 
دشمنی که دربه در مونده 
حمله کرد با مغز فرسوده 
فکر می‌کرد که بچه ترسونده 
غافل از این استقامت 
که از چشاشون ربود استراحت رو 
نداشتن به این قصه عادت 
چون فتح میکردن فقط طبق عادت 


 پیکر محمدی پیچیده در پرچم سه رنگ ،
دفن شد با تشریفات در قلب خاک 
اما رسوند این و مسئله ی جنگ مهم نیست
وقتي که  پای وطن هست، از مرگ چه باک
مهم نیست بندازن  هر دفعه یه سنگ 
فقط نباید این قصه ها شن از عرصه پاک
باید با یادشون گوشارو داد هر لحظه چاک
تا دشمنمون برگرده از ترس به لاک

48 hours

ورس ۱

صدای بازیای بچگیا توی گوشم/چقده دوست داشتم که کفشاتو بپوشم

چقده دوست داشتم با تو باشم کل روزو/چقده دوست داشتم با تو من گگفتگورو

یادش بخیر با خنده هام توهم می خندیدی/واسه پاک کردن اشکم حتی با خودت میجنگیدی

با هم دوتایی با سنگ و چوب بازی/میای با چوب برای هم شمشیر بسازیم؟

تو همیشه کمک می کردی که برنده شم/می خواستی بال بزنم توی اوج و پرنده شم

می خواستی منم مثل تو به بقیه نفس بدم/می خواستی که بزرگشم بدرم من قفس تن

و من هی قهرو تویی که می گفتی آشتی باش/صدای تو برام یه آرامش خاصی داشت

و چرخ زندگیی که چرخیدو چرخید/و وسوسه ای که با من جنگیدو جنگید

______________________________

چشامو دوختم به  سرابی که
به وعده ی روی آبی که

که شاید بعد از آسمون سرخ اون روز
حداقل زمین برام آبی شه
__________________________

ورس ۲

شاید شروع شد از یه دروغ کوچیک/ یا یه تیر زهر داری که نگامو دزدید

یا یه لحظه که باعث شد بهت حسودی کنم/خودم دیدم که داشتم ازت دور میشدم

و امتحانایی که باعث شد درونم رو شه/و لحظه ای که کل تاریخ باهام روبروشه

سن رفت بالاوُ و هی هوس های جدید/ آرزوی تباهی که فقط خودم رو ندید

روزگارم سیاه شد بعد تو، یادم هنو حرفتو، تو گفتی که نمی بینم خوشی، حتی من رنگشو
دلی که خوش بود به سر تو،  و قاتلی که کشت پدرشو، داشته چون بغض پدرتو

و من میونه تاریکی خواستم رشد کنم/اما خسوف شد من از درون گرگ شدم

بال هام سست و باید به بچگیم پشت کنم/ به حس پرواز توی سقوط دل خوش کنم

_______________________

ور ۳

من از بچگی انتخابم تو بازی بچه گرگ بود/و تویی که همیشه بودی و هستی یه بچه شیر

و اون روزی که گفتی باز به یاد بچگی/یه صدایی گفت بگم، لشگر همه جمع بشین

تو خیلی دوست داشتی برگردیم عقب/و اون صدایی که گفت زودتر حمله کن

تویی که راست گفتی، نمی بینم گندمُ/و صدایی که گفت بگم برای من بشه جو

یک معادلس , یک معاملس/ من، تو، جنگ، شمشیر، ری و کاخ و قصر

روی دست گرفتی ماه و گفتی ببین بچمه/و اون صدا که باز گفت بلند بگم حرمله!!

من، چاله، گودال، سری که توی مشتمه/من تورو توی دلم ذره ذره کشتمت

انقدر خندیدم که اشکمم در اومد/و اون صدا که باز گفت:  داستان سر اومد

Ebnesaad

Mojall - Ebnesaad

Eghteshash _ Vanguard & Shabzadeh 
Mix & Master : Zagros Record
Cover art by : _mah8i

#رپ #رپ_انقلابی #اغتشاش #شبزده #ونگارد #آهنگ جدید #i2rband #shabzadeh #vanguard #rap 

EGHTESHASH

یه کار دلی با کمک رفقا برای این روزامون

موسیقی و ترانه: شروین معینی
تصویر: ابراهیم سالمی نژاد

کمک کنید تو انتشارش، دمتون گرم 🙏🏻

ورس ۱:

به عشق داغ لاله های چهل سال جنگ
به عشق اتحاد زیر پرچم سه رنگ
به عشق لر به عشق ترک، لار، فارس و کرد
بلوچ، گیلک و عرب، کوچک و بزرگ

به عشق خونمون که اسمش ایرانه
که دشمنش از شکوهش بیزاره
یه دنیا عکس حذف خونه رو بغل زده
ولی دلای اهل خونه بیداره

به عشق حفظ خونواده جنگیدن
برای عشق واقعی تا پرکشیدن
دور مرزت هر لحظه جنگ باشه و
به عشق خندیدن و نترسیدن

به عشق اون، کم حجاب که خواهر منه
اونی که دلش خونه اما دل نمیکنه
بخون به عشق قلب داغدار این وطن
به عشق بوی خون خاک و راه این وطن

کورس:

به عشق انسان و فهمِ آزادی
به عشق ساختن به عشق آبادی
برای حق که اسم رمز این خونس
به عشق زن زندگی آگاهی


ورس ۲:
ای خاکِ مهدِ آریو، آرش و کمان
ندای قلب پاک تو همیشه جاودان
به مظلوم بودنت که مقتدر تویی
به عشق راه تو به عشق کورش زمان

کورس:

به عشق انسان و فهمِ آزادی
به عشق ساختن به عشق آبادی
برای حق که اسم رمز این خونس
به عشق زن زندگی آگاهی

Mojall - Be Eshghe

مُجال - تیم بالا
موزیک: آریا آهنگران

ورس ۱:

یا علی بگو سینه سپر، گردن بالا میان تیم شیرای نر
فصل توعه، بکنی فصل درو، یه ایران پشتت بگن شیره پسر
ما ها پا میکوبیم برات بیرون گود، تو توو عمق آرزوهات شیرجه بزن
سرود تو، غرور تو، حریفا اول به لبات خیره میشن
تیم بالا، پرچم بالا، هم تیمی، همه پرچمدارا
تیم یکی، پرچم یکی، دست هم تیمیتو محکم بگیر
لبخند به لب، یه خنده ژکوند، با پیرهن سفید یا قرمز تند
سبزو سفیدو قرمز تو، اسم خدارو زیر لب زمزمه کن
پاس، سانت، قیچی پرنده (اوووووو)، یه شوت راه دور درنده (اووووو)
یه تیم بزرگ، پر پیروز، مث کوه محکم ولی دونده
برد تو ینی برد همه، تیم تو نیست فقط، هست تیم همه
تیم ما، کشور ما، دستا بالا، بخونن همه یک صدا

____

کورس:

ایران ایران جاویدان، ایران ایران پاینده
ایران ایران جاویدان، ایران ایران برنده


____

ورس ۲:

کمان آرش، مثل سیاوش، مرام مولا، مشتی و بالا
کشتی تو دریا، عقاب رو ابرا، خاکی قلدر با کاریزما
پهلوونی تو پوست و خون، میجنگیم تا مغز استوخون
نیست مهم برد یا باخت، رو به جلو فقط باید تاخو تاخت
برو جلو ما پشتتیم، ۸۰ ملیون ما پشتتیم
پیرو جوون پشتتیم، انگشت یه دست یه مشت یه تیم
قلب تو، قلب من، هی، نبض تو، نبض من، هی
گلر، دفاع، هافبک، نقطه زن، هی
بال باز چپ و راست، ایرانی با غیرت بی کمو کاست، هو 
چشم تو چشم، دست تو دست، سرباز وطن، ستون، نترس
مث یه جنگجو بجنگ، توپ و تورو بدوز به هم
زیاد یا کم، همه هستیم، یه جون، یه تن، شادی و غم
نمیزاری بازی تو کم، تو داستانی، راوی داستانتم

Mojall - Team Bala

Mojtaba Allahverdi (born August 27, 1992, Qazvin) is an Iranian singer, musician and songwriter. his nickname in cyberspace is "Mojall"

Career:

He started his career as a teenager and resumed music and singing professionally in 2016 and became popular among people.

If we want to name some of his works that are very popular, we can mention the songs Manoto, Gomrok, Hadaf, Dorahi, Mola, Durehami, Alqudso Lana, Ibn Saad and Parcham.

Mojall - Be Eshghe

Mojall

Recent comments

sadraa

maddy

sardar hosein

Mostafa

Related tracks