من عاشق داستاناش هستم😍😍😍

محشر بود... وقتی بوشهری باشی و این داستانو بشنوی بیشتر کیف میکنی🖤

برای استاد عبدی پور عزیز. عالی بود. اصلا خوانش بوشهریت داستان رو دو چندان دلچسب میکنه.. راستی متوجه نشدم از نوشته های خود احسان هست یا داستان مال کس دیگه ای و میخونه احسان.؟

D i A L O G U E

ای شرقی غمگین، وقتی آفتاب تو رو دید، توی شهر بارونی، بوی عطر تو پیچید

شب راهش رو گم کرد، توی گیسوی تو گم شد، آفتاب آزادی، از توی چشم تو خندید

ای شرقی غمگین؛ تو مثل کوه نوری، نذار خورشیدمون بمیره

تو مثل روز پاکی، مثل دریا مغروری، نذار خاموشی جون بگیره

 

ای شرقی غمگین، بازم خورشید دراومد، کبوتر آفتاب، روی بوم تو پر زد

بازار چشم تو، پر از بوی بهاره، بوی گل گندم، تو رو به یاد می آره

ای شرقی غمگین، تو مثل کوه نوری، نذار خورشیدمون بمیره

تو مثل روز پاکی، مثل دریا مغروری، نذار خاموشی جون بگیره

 

ای شرقی غمگین، چه سخته بی تو مردن، سخته به ناچاری، به دندون لب فشردن

سخته توی مرداب، گل تنهایی کاشتن، اما مجالی نیست، برای غصه خوردن

ای شرقی غمگین؛ تو مثل کوه نوری، نذار خورشیدمون بمیره

تو مثل روز پاکی، مثل دریا مغروری، نذار خاموشی جون بگیره

 

ای شرقی غمگین، زمستون پیش رومه، با من اگه باشی، گل و بارون کدومه

آواز دست ما، می پیچه توی زمستون

ترس از زمستون نیست، که آفتابش روی بومه

ای شرقی غمگین، تو مثل کوه نوری، نذار خورشیدمون بمیره

تو مثل روز پاکی، مثل دریا مغروری، نذار خاموشی جون بگیره

ey sharghi ghamgin-ای شرقی‌ غمگین

متن مربوط به تخت پولاد؛
تخت پولاد یا تخت فولاد نام قبرستان تاریخی و قدیمی در جنوب شهر اصفهان است که بزرگان علم و هنر، شریعت، سیاست و فامیل‌های قدیمی در آن خفته‌اند.
امروزه کسی را در این گورستان دفن نمی‌کنند و گورستان جدیدی بنام باغ رضوان در شرق اصفهان آرامگاه اهل اصفهان است.

در محاوره ضرب‌المثلی توهین‌آمیز با اسم تخت پولاد بین مردم رواج دارد؛
تخت پولاد تخت داره
بعضیارو.....یییدن وقت (وخ) داره
این را وقتی می‌گویند که بخواهند انتقام بگیرند، وقتی که نه فراموش می‌کنند و نه می‌بخشند.
برو تو خیابونا برو خب توش بگرد
برو تا دیر نشده پی سولاخ موش بگرد

که دیگه در نیمیاد این کلوخ از کفشد
ایندفعه جدی بناس سفره این کار ضف شِد

آخه تو این دنیا هر کاری وقت داره
میدونی تخت پولاد واقعا تخت داره

خره این نسل جدید دیگه بیدار شدن
ایندفه بدجوری لختی این کار شدن

اینا آخرش تو را یه جا خفتت میکونن
ما شلش کردیم اما اینا سفتت میکونن

دوس دارم عوض کونم غصه ما با شادی
آ بجنگم برا زن زندگی آزادی

دوست دارم مشت بشم آ برم تو آسمون
دوست دارم سنگ بشم آ برم تو تیر کمون

دوس دارم جیغ بشم دوس دارم داد بشم
دوس دارم سیل بشم دوس دارم باد بشم

دوس دارم آتیش بشم آب کونم یخدا
دوس دارم آه بشم آ بیگیرم یخه‌دا

آ بگم درسته که ما گذشت جوونی‌مون
اما ایندفعه دیگه نیمیشد بیشونیمون

دوست دارم مشت بشم آ برم تو آسمون
دوست دارم سنگ بشم آ برم تو تیر کمون

دوس دارم جیغ بشم دوس دارم داد بشم
دوس دارم سیل بشم دوس دارم باد بشم

Takht-e Poulad

ترجمه فارسي و متن ترانه چي چشمه از مسعود بختياری (زنده ياد بهمن علاءالدين)

------------------------------------------------------
------------------------------------------------------

بوين حالا دس به يك دادن
جون سي يك دادن چندي آسونه
بوين حالا وقتي وا يك بويم
روندن دشمن چندي آسونه

ديه شو تاريك سي ديدن صو
تي به ره منشين اي برت خو
حالا اي تري دي نگو نترم
خوت وري بدرو بيو چي افتو

بيو كه وابايك يه عهدي بونديم
حالا كه مونو تو چي خين يكيم
نوا بنشينيم مو كه اي وريستم
حالا كه مونو تو ستين يكيم

تو چي افتو خوت وري بدرو
چي چشمه وا بوي نه چي گور او
مثل چشمه

------------------------------------------------------

ببين حالا دست به هم دادن
جون براي هم دادن چقدر آسونه
ببين حالا وقتي با هم باشيم
روندن دشمن چقد آسونه

ديگه شب تاريك براي ديدن صبح
چشم به راه نشين خوابت مي‌بره
حالا مي‌توني ديگه نگو نمي‌تونم
خودت پاشو در بيا مثل آفتاب

بيا كه باهم يه عهدي ببنديم
حالا كه من و تو مثل خون همديگه‌ايم
نبايد بشينيم، من كه بر مي خيزم
حالا كه من و تو عزيز همديگه‌ايم
تو مثل آفتاب خودت پاشو در بيا
مثل چشمه بايد باشي نه مثل آب راكد

------------------------------------------------------
------------------------------------------------------

1- گور او: آبي كه بره جايي جمع بشه. مثل آب حاصل از ذوب شدن برف‌ها.
آبي كه جايي مثل باتلاق محصور شده. آبي كه توي گور گير كرده و آب كثيفي هست و قابل استفاده نيست.
به شخص ميگه كه مثل چشمه روان باش و پاك! نه مثل گوراو يا همون باتلاق

"Chi Chashmah" by Bahman Alaeddin (Masoud Bakhtiari)

داستان صوتی هفتم: رساله موموسیاه - احسان عبدی‌پور

متن داستان در کتاب رستاخیز نشر اطراف چاپ شده است.

احسان عبدی‌پور ، استرالیا

داستان صوتی دوکو از احسان عبدی‌پور

DialogueBox;

دوکو | احسان عبدی‌پور

This track is from the album Spellbound (Divanehtar) and is available for purchase on CD Baby here: http://www.cdbaby.com/cd/hamednikpay/from/zangrecords

Disgraced   (رسوا)

Lirycs: Emad Khorasani                                                                                                       شعر: عماد خراسانی
Vocalist and Songwriter: Hamed Nikpay                                                           آهنگساز و خواننده : حامد نیک پی                                   
Producer: Farzin Farhadi                                                                                   ناظر و مدیر پروژه : فرزین فرهادی                                                                  
  

Musicians:                                                                                                                                            :نوازندگان    

Shervin Mohajer: Kamancheh                                                                                           شروین مهاجر: کمانچه                                                                                                                                                       
Dimitris Mahlis: Cümbüş (Turkish Banjo), Guitar         دیمیتری ماهلیس: جومبوش ( بانجوی ترکی  ) و  نایلون گیتار                                                                                                                                                                                
Dan Lutz : Upright Bass                                                                                                         دان لاتس : کنتر باس                                                                                                             
Greg Elis: Percussion                                                                                               گریگ الیس : سازهای کوبه ای            
Hamed Nikpay: Setar and Vocals                                                                           حامد نیک پی : آوازها و سه تار          


Arrangement by Hamed Nikpay  
String arrangement for Kamancheh by : Shervin Mohajer


                                                                             
بس درسر زلف بتان جا کردی ای دل..............مارا میان خلق رسوا کردی ای دل
غافل مرا از فکر فردا کردی ای دل....................تا از کجا ما را تو پیدا کردی ای دل
روزم سیه حالم تبه کردی تو کردی.............ای دل بسوزی هر گنه کردی تو کردی
ای دل بلا ای دل بلا ای دل بلایی.....................ای دل سزاواری که دائم مبتلایی
مجنون شوی دیوانه ام کردی تو کردی..........از خویشتن بیگانه ام کردی تو کردی
هر کس که باشد همچو تو ای دل دل او................آسان نگردد تا ابد یک مشکل او

Hamed Nikpay - "Disgraced "  (Rosva/رسوا)

رساله‌ی مُمو کِلِی
دانلود: https://t.me/haataarii/49
با صدا و نوشته‌ای از احسان عبدی‌پور
کاری از حامد طاری
|این پست موقت است|

در این قطعه، خلاصه‌ای از داستان "رساله‌ی ممو سیاه" با صدا و نوشته‌ای از احسان عبدی‌پور که قبلا در مجله همشهری داستان منتشر شده بود را به همراه قطعه‌ی "شوفی" از گروه کماکان می‌شنویم.

احسان عبدی‌پور | رساله‌ی مُمو کِلِی

انسان از آن چيزی که دوست مي‌دارد خود را جدا مي‌سازد
در اوج خواستن نمي‌خواهد
در اوج تمنا نمي‌خواهد
دوست مي‌دارد اما در عين حال مي‌خواهد متنفر باشد
اميدوار است اما اميدوار است که اميدوار نباشد
همواره به ياد مي‌آورد اما مي‌خواهد فراموش کند...

🎬 فيلم: داريوش مهرجويي
🎧 تنظيم: شايان نگهبان

Hamoon Single Track

Hamoon (فيلم هامون خسرو شکيبايي)

این داستان در شماره‌ی سوم مجله‌ی سان (تیرماه ۱۳۹۸) به چاپ رسیده است.
اگر جماهیر هنوز در اتحاد بودند و کاپیتالیسم قدغن و ممنوعه نمی‌شد، اگر روس‌ها کار به کارِ ملاک‌ها و سرمایه‌دارها نداشتند و از ایروان و باکو کوچشان نمی‌دادند به سرزمین‌های مجاور، حالا روند سکونت و یکجانشینیِ من در تهران طور دیگری بود. باید از جام بلند بشوم. نه در معنای بپا خواستن، در معنیِ رفتن و ترک گفتن. باید هنوز موعدم نرسیده، خانه‌ام که یک چیزِ موقرِ جامانده از معماریِ پهلوی دوم است را بگذارم و بروم. من این‌همه سال اجاره‌نشین بوده‌ام، اما اولین‌بار است برمی‌دارم می‌نویسم خانه‌ام. خانهٔ مردم است، می‌دانم، ولی می‌نویسم خانه‌ام. چون این خانه نیمه جان و خسته بود که مادام سوکیازیان کلیدش را داد دستم. هست، عکس‌هاش هست. خودش هفتاد و هفت سالش بود و خانه پنجاه و هفت سال. الان که حرف می‌زنم شده یک خانه شصت ساله. دقیق. نه همینطوری حدودی بگویم شصت سال، که منظورم این باشد که خیلی زیاد، نه، دقیق هزار و سیصد و سی و هفت ساخته شده. سندش هست…

The House in Sanaei خانه‌ی سنایی | احسان عبدی پور

کار از هیچ گذشته
پادکست فارسی رادیو هیچ - اپیزود چهل و هشت 
کاری از احمد فیاض
-----------
به دلیل محدودیت های آپلود در ساندکلاد
در صورتی که تمایل به دنبال کردن رادیو هیچ دارید 
این راهشه
یا تلگرام  radio_hich
یا وبلاگ hichradio.blog.ir
و یا کست باکس، پادکست اپل و... radiohich

روایت عاشقانه های احمد شاملو و آیدا سرکیسیان

احسان عبدیپور  Indian ماشاالله بَمبوتی

قصه ها

mohsen kord

Indian  Moushallahbambooti  Ehsan Abdipour

🔹«پاتیل‌ها را لت می‌زنم»/ نوشته‌ی احسان عبدی‌پور، با صدای نویسنده
🔹روایت اول از کتاب «رست‌خیز»

#نشر_اطراف
https://t.me/atrafpublication/868

پاتیل‌ها را لت می‌زنم | احسان عبدی‌پور

حیات سیاسی یوسف رستم - احسان عبدی پور

وقتی گرویتی پخش‌می‌شد، حین فیلم، در اثنای سکانسی که جرج کلونی از سفینه جدا‌شده‌بود و تقلامی‌کرد برگردد جایِ اولش و نمی‌شد، توی سیاهی لایتناهی، من، یکهو و بی‌اختیار، دلم برای جاذبه تنگ‌شد. همین جاذبه که مفت و بی‌منت، دائم می‌کِشد، می‌چسباندمان به یک جایِ سفت.

Indian Moushallahbambooti Ehsan Abdipour

mohsen

Recent comments

fariba jorjani

Im hamed

Ali Gh

Mahdis.art

Related tracks