نصرت رحمانیاز مجموعهٔ «معیاد در لجن»
رقصیدپر زد، رمیداز سر انگشت او پرید[سکه]گفتم: خط
پروانهٔ مسینپرواز کردچرخید، چرخیدپرپر زنان چکید؛ کف جوی پر لُجن.
تابید، سوخت فضا را نگاههابر هم رسیددر هم خزیددر سینه ع…
Home
Feed
Search
Library
Download