ز دل مهرِ رُخِ تو رفتنی نیست / شجریان,مشکاتیان - کنسرت قاصدک,پاریس۱۳۷۲

This Song carries a sad story on a remote Land named Khurasan.

Goli

Alireza Ghorbani - Her Eyes (Dashti)| علیرضا قربانی - چشم هایش (دشتی)

ostad jahangir hajarian- ney: ostad mohamad hosein bahrami

دل شکسته

آواز : بانو هایده
مش‌آپ : شایان گرجی‌
کاورآرت : فُؤاد معماریان
@Memariaan


شعر : 

دلی دارم بلای عشق و دیده
مصیبتهای دنیا رو کشیده

بمیرم من واسه اون دل شکسته 
که چون من خیری از دنیا ندیده

غم و درد و پریشونیم از اینه 
که میدونم جدایی در کمینه

هزارون غم زدن خنجر به جونم 
چه گویم کار این دنیا همینه

تو که چشمات طبیب درد من نیست
من از دردای بی درمون چه گویم

Del Shekasteh (Feat. Hayedeh)

غزلی است سروده‌ی پژمان بختیاری که تضمین شده و تغییراتی در آن اعمال شده است به این نحو که در انتهای هر بیت بجای «دوست دارم» جمله‌ی «دوست ندارم» جایگزین شده و هر دوبیت یکبار ترجیع‌بندی با این مضمون اضافه گردیده است ؛

من ایران خودم را خواهم از نو
 بسازم تا بگویم دوست دارم

این آهنگ را بابک رجبی آبانماه سال هزار و چهارصد در پاریس ساخته و بعد  در استراسبورگ بوسیله شایان کریمی تنظیم و در منزل شخصی ضبط شده است.
این آهنگ یکی از آهنگهای آلبوم اخیر بابک رجبی و شایان کریمی است که در کنسرت‌های اخیرشان اجرا می‌شود.
متن شعر ضمیمه شده؛

اگر ايران به جز ويران‌سرا نيست،
من اين ويران‌سرا را دوست ندارم
 
اگر تاريخ ِ ما افسانه‌ رنگ است،
من اين افسانه‌ها را دوست ندارم
 
من ایران خودم را خواهم از نو 
بسازم تا بگویم دوست دارم

نوای ِ نای ِ ما گر جان‌گداز است،
من اين نای و نوا را دوست ندارم
 
اگر آب و هوايش دل‌نشين نيست،
من اين آب و هوا را دوست ندارم

 من ایران خودم را خواهم از نو 
بسازم تا بگویم دوست دارم

به شوق ِ خار ِ صحراهای ِ خشکش،
من اين فرسوده‌پا را دوست ندارم
 
اگر بر من ز ايراني رود زور،
من اين زورآزما را دوست ندارم
 
من ایران خودم را خواهم از نو 
بسازم تا بگویم دوست دارم

از آن دستان خونین خشمگینم
من ای مردم، شما را دوست دارم !

Iran-sara - ایرانسرا

الان که این پست را میگذارم شنیدم.
دو جوان امروز صبح اعدام شدند.
#محمد_مهدی_کرمی
#محمد_حسینی
انتشار این اثر دو هدف را دنبال می‌کند.

- زنده نگاه داشتن یاد صد و هفتاد و شش نفر آدم زنده که در آتش سوختند و در فاصله آسمان تا زمین زجر کشیدند. 

- تنفیر و تقبیحِ عدم محاکمه‌ی مقصرین وخاطیان شلیک مستقیم به هواپیما که تحت حمایت حاکمیت بدون هیچ بازخواستی به زندگی روزمره خود ادامه می‌دهند.
آمریکا ژنرال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در کشوری دیگر کشته است و حکومت ایران برای انتقام صد و هفتاد و شش نفر از ایرانیان را در کشور خود کشته است. چه انتقام شوم و حقارت باری.

چنین بنظر می‌رسد که فاجعه چون از حد می‌گذرد تاب آوردنش سخت است، بنابراین آدمی آنرا پس می‌زند. بیرونِ آن می‌ایستد، و این فرار است.
موفقیت آنجاست که بتوان رو به روی فاجعه ایستاد، آنرا درک کرد، نقش خود را در آن یافت و آنرا به خود مربوط کرد.
ما به هم مربوطیم، تصمیمات کشور به ما مربوط است، نوع حکومت به ما مربوط است، زندگی ما به ما مربوط است.
اگر از طریق مجلس و شورا و رای واقعی نتوانیم به هم مربوط شویم از طریق تغییر سیستم حتما به هم مربوط خواهیم شد. 

این تحفه‌ی ناچیز با اجازه‌ی سایر دست اندکارانش تقدیم می‌شود به حامد اسماعیلیون که نماد دادخواهی و استقامت در راستای هدف است، و نیز به سایر بازماندگان آن پروازِ شوم.

و در آخر چون مطمئنم از تمام اقشار جامعه در این صفحه عضویت دارند اگر از قضات مامورین سرکوب یا شکنجه کسانی هستند به حرف من گوش کنید من برای شما سالها کار کردم، خنده آفریدم و لحظه‌هایی ناب که مال خودم بود را با شما به اشتراک گذاشتم.
 با سیستم همکاری نکنید اگر بخاطر پول درگیرید من حاضرم با کمک خیرین یکسال حقوق ماهیانه شما را بدهم تا لگد و مشت و باتوم به سر و کمر جوانان معترض نکوبید.
اینکار نه درست است، نه انسانیست.
یکبار برای همیشه تصمیم بگیرید.
ما با هم به آزادی برسیم بهتر است ما باهم بفهمیم که هرکس هر طور دوست دارد بپوشد هر طور دوست دارد زندگی کند، فکر کند، به هر دین و مسلک.
در این زمینه‌ها دشمنی برای ما وجود ندارد مگر ما آنرا در ذهن خود بسازیم یا برای انتفاع کسانی دیگر مجبور به دشمن تراشی و بدبینی شویم.
اون کی بود ابرا رو با خودش اورد
آسمونو لعنت دوباره کرد
چش نداش خنده هامونو ببینه
نخ بادبادکامونو پاره کرد

چشمامونو از طلو می ترسوند
دلا رو از آرزو می ترسوند
قهرمان قصه ها رو می‌کشت
بچه ها رو از لولو می ترسوند

تو میتونی تو که خوبی میتونی
واسه آزادی ما دعا کنی
خورشیدو سرِ یه نخ ببندی و 
بازدوباره بادبادک هوا کنی...

کی کتاب دغلو دست ما داد
کندوی بی عسلو دست ما داد
سند برادریمونو سوزوند
اولین مسلسلو دست ما داد

نسل ما نسل بدِ موشک بود
نسل مرگ و گریه‌ی کودک بود 
فصل پرواز هواپیما و
فصل افتادن بادبادک بود

تو می‌تونی تو که خوبی می تونی
واسه آزادی ما دعا کنی
خورشیدو سر یه نخ ببندی و 
بازدوباره بادبادک هوا کنی...
محسن آزادی

Badbadak - بادبادک

جَز ابوعطا

تار : استاد محمدرضا لطفی
تنظیم ، میکسینگ و مسترینگ : شایان گرجی
خط ، کاورآرت و ویدیو : فُؤاد معماریان

Jazz AbuAta (Feat. Mohammadreza Lotfi)

Dysprosody
playing along/with arpeggiator
Ma Jolie Pablo Picasso

حرف که می‌زنی گریه‌ام می‌گیرد که چرا حرف نمی‌توانی بزنی/ براهنی

آسمانْ ریسمانْ روی آرپژی‌ای‌تِر
یادگارِ ملالِ دو زمستان پیشتر

Dysprosody | حرف که می‌زنی گریه‌ام می‌گیرد که چرا حرف نمی‌توانی بزنی

مرا کیفیت چشم تو...هادی حدادی

ای روز برآ که ذره‌ها رقص کنند

آنکس که از او چرخ و هوا رقص کنند

جان‌ها ز خوشی بی سر و پا رقص کنند

در گوش تو گویم که کجا رقص کنند

هر ذره که در هوا و در هامون است

نیکو نگرش، که همچو ما مفتون است

هر ذره اگر خوش است، اگر محزون است

سرگشته خورشید خوش بی‌چون است

ostad jahangir hajarian- ney: ostad mohamad hosein bahrami

mohaj