Parandeye Mohajer

Tazad

Che midani

نازنین از عشق مردم، ناز تا کی میکنی؟
خود تو عاشق میکشی و تکیه بر وی میکنی
گفت ناقه ی لیلی چه سرعت میبری ای ساربان
گر بدانی حال مجنون، ناقه را پی میکنی

Love-M.R.Eshaghi-Arya aziminejad ||| عشق. محمدرضا اسحاقی. آریا عظیمی نژاد

Na Doozakh Na Behesht

تا سحر
آهنگ و آواز: وصال علوی
شعر: مجتبی حیدری
تنظیم: آرمان منورصادق
صدای مهمان: صوفی نمازی
میکس و مستر: مهران هوشمندیان
... 
ی شب موهاتو وا کردی توی باد 
از اون شب بخت دنیامون سیاه شد
بهم گفتن که کامت تلخ میشه
نشد، حال خرابم رو به راه شد
تو که کار چشات عاشق کشی نیست
چرا قدّاره بستی جای اَبروت
لبات خون منو لبخند کرده
منو گم کن ی شب تو جنگل موت
سلام ای قرص ماه نیمه شبهام
سیگار آخر وقت خماری 
بغل کن زمهریرم شعله ور شه
اجاق روشن شب زنده داری
تو که کار چشات عاشق کشی نیست
چرا قدّاره بستی جای اَبروت
لبات خون منو لبخند کرده
منو گم کن ی شب تو جنگل موت

Ta Sahar-Vesal Alavi

NEVRA, 2025 APPEARANCE. New entry for our Publishing House, please welcome them.

Lyrics:
We begin again in the shallow tide,
Your teeth on my lip like the first time.
A script we wrote in the oldest tongue,
Repeat the words, loud as a gun.

Oh, the earth spins us blind and slow,
Same crooked path, same hollow bones.
You smell of smoke and dying sage,
A debt we pay on every page.

Oh, love, it’s ritual,
Like the moon, like animals do.
We kneel, we break, we bruise the sky,
Just to wake with the same old eyes.
(Again, again, again…)

Your hands trace the cracks they’ve left before,
Altars built on this broken floor.
Every kiss, a funeral bell,
Ringing down to the root of hell.

"Is this the first lie or the last?"
The fire licks at the edge of the past.
We’re just crows in a dead-end dawn,
Picking clean what the storm left gone.

Oh, love, it’s ritual,
Like the moon, like animals do.
We kneel, we break, we bruise the sky,
Just to wake with the same old eyes.
(Again, again, again…)

And when the dust claims every name,
You’ll know me
Where the end is thin,
And we begin…

© all rights reserved


Animal

Hold on— BLU3

راه رویامو چه زود دزدید
من یلدام شب دور از خورشید

باز پاییز شد و باد چرخید و هوس چو گیاهی مرموز رویید
او رویید و درخت از این همه درد چو نگاهم خشکید

تا دیروز قدمی بردار
من رو باز به شروعش بگذار

تو زیبایی و بی پروایی و من که از این دلتنگی بیمار
با من حوصله کن در این شب کور تو همیشه دل یار

تو شب بیدار منی، همه جا تکرار منی
گرچه بی من گرچه که دور، دل من دل یار منی

نور آرام به درخت بارید
برگ رقصان به سقوطش خندید

ماه پنهان و راه دشوار، من در حال غروبم این بار
باش در خوابم و در بیدارم و من رو در این تنهایی نگذار

با من حوصله کن در این شب کور
 تو همیشه دل یار

تو بگو درمان تو چیست، تو بگو دل یار تو کیست
تو بگو این ها همه رو، سببی جز فاصله نیست

Del Yar

sara naeini_delyar| سارا نایینی- دلیار

شاره جان قصه غم انگیز از دست دادنِ معشوقه ای به اسمِ “شاره” در روزهای دور‌ در صفحات پیشین‌ تاریخ ایران، زمانی که سختی و سردی هجوم‌ اقوام‌ متجاوز به شمال خراسان گرمای حضور ایلیاتی مردمان سرزمینمان را به سردی میکشاند را نشان می دهد.

ترجمه آهنگ شاره جان(شاری جان):

من که امروز غمگین و ناراحتم، ای جان، شاره جان
چشم و ابروت رو، ای جان، ببینم شاره جان

خودم رو از کجا، ای جان، به تو برسونم، شاره جان
زخم دل رو درمان کن

من همیشه اینجا نمی آیم، ای جان، شاره جان
این حرفها رو باور نمی کنم، ای جان، شاره جان

زخم دل رو درمان کن
امروز که گفتن یار رو دادن

تا به چشم نبینم، به حرف باور نمی کنم
.
.
بخشی لقبی است که به برخی از نوازندگان دوتار در شمال خراسان و ترکمن‌صحرا داده می‌شود.
سهراب محمدی به عنوان یک بخشی با اتکا به حافظه‌ی قوی خویش ترانه ها را که ریشه در فرهنگ و تاریخ و حافظه‌ی قومی مردم خراسان دارد با آواز و دوتار خویش اجرا می کند.

Share Jan

Hamid Goudarzi