به حریم خلوت خود شبی

چه شود نهفته بخوانیم 

به کنار من بنشینی و

به کنار خود بنشانیم

من اگرچه پیرم و ناتوان

تو مرا زدرگه خود مران 

که گذشته در غمت ای جوان

همه روزگار جوانیم

به هزار خنجرم ار عیان

زند ازدلم رود آن زمان

که نوازد آن مه مهربان

به یکی نگاه نهانیم

شده ام چو هاتف بینوا

به بلای هجر تو مبتلا

نرسد بلا به تو دلربا 

گر ازاین بلا برهانیم






پریسا-به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم؟

[SariMusic.IR]

بنان - هستی (ای ناله ی بی اثر)

 تصنیف یاد باد، از آلبوم یاد باد، اثر سیامک آقایی، با صدای سالار عقیلی

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده‌ی ما شاد نکرد


آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده‌ی پیر ندانم ز چه آزاد نکرد


کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
ره نمونیم به پای علم دار نکرد


دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله‌ها کرد دراین کوه که فرهاد نکرد


سایه تا باز گرفتی ز سحر مرغ سحر
آشیان در شکن طره‌ی شمشاد نکرد


شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زانکه چالاکتر از این حرکت باد نکرد


کلک مشاطه‌ی صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار به این حسن خداداد نکرد


مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و زما یاد نکرد


غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد


حافظ

یاد باد...سالار عقیلی

Testo di Gabriele Carotti

L’uomo in fuga con la bicicletta
suscita sempre una certa emozione.
Ricorda sempre il ciclismo che fu,
quel mondo che oggi non c’è più.
Spesso i gregari sono costretti a fare
gli straordinari,
compiti di lavoro e responsabilità,
tutto fatto nell’ombra, tutto per altri.
Il ciclismo però è romanzo,
un libro che si aggiorna continuamente,
storie di uno sport dall’eterno movimento.
Un uomo in fuga
con tutta la sua storia
da scrivere,
centoquaranta chilometri da solo,
con un sogno che aveva coltivato,
ma mai realizzato.
Figlio d’arte Cédric
una famiglia di lottatori della bicicletta.
Cappellino e via di corsa
verso la vetta,
verso la vetta.
Eroe per un giorno,
invece di fare il gregario.
Il suo arrivo e la sua storia
hanno qualcosa, danno qualcosa
di straordinario.
La maglia gialla fu il premio finale.


Mi fermo a pensarci

Cédric

صدایش بی مانند است و موسیقی نواحی و محلی ایران دین بزرگی به این بانوی بزرگ و فرهیخته دارد. این بار ترانه ای محلی با لهجه زیبای شیرازی برایمان خوانده است 

قد بلند ابرو کمون؛ محلی شیرازی، با صدای یگانه پری زنگنه

مرضیه، قسم به دلهای خسته دلان Marzieh

ترانه سرا: رهی معیری | آهنگساز: روح الله خالقی | آلبوم: چه شورها

www.facebook.com/delnavazan.playlist

مرغ حق خواند هر دم در دل شب ای ماه
کز شب عاشق آه
چشم جهان خفته عاشق خون گرید
کی داند هر دل کو را سوز محبت نیست
اشک محبت چیست
گریه ز دل خیزد، بی دل چون گرید
شب تاری به بیداری مرغ شب آهنگم
کند با شب حکایت ها آه دل تنگم
وای وای وای از شبهای سیاه من
جز شب کیست در عشق تو گواه من
جفا کردی وفا کردم
ستم راندی دعا کردم
برو برو یارا از دل ما را که بد خو یاری
کینه ی عاشق در دل داری
مرغ شب﻿ می نالد تا به سحرگه با من
آتشم زند به خرمن
گردش عالم گر نکند طی شام غم را
آه رهی آخر سوزد عالم را

مرغ شب | غلامحسین بنان

شاعر: عارف قزوینی | آهنگساز: عارف قزوینی | تنظیم برای ارکستر: روح الله خالقی | آلبوم: بهترین های الهه

www.facebook.com/delnavazan.playlist 
‎ 
هنگام  می و فصل  گل و گشت  چمن  شد
در بار بهاری  تهی از زاغ   و  زغن  شد
از ابر كرم ،  خطه ی  ری رشك ختن شد
دلتنگ  چو من مرغ   قفس  بهر وطن  شد
چه كج رفتاری ای چرخ
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری  ای چرخ
از خون  جوانان  وطن لاله  دمیده
از ماتم  سرو  قدشان، سرو خمیده
در سایه  گل بلبل از این غصه  خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده

از خون جوانان وطن | الهه

آهنگ آذربایجان
آهنگساز:استاد روح ا... خالقی
ترانه:استاد رهی معیری
پیانو :بهرام دهقانیار
آواز:کاوه دیلمی

اجرای خصوصی در منزل خودم سال 1365

آهنگ آذربایجان - اجرای خصوصی

بهار من، عماد رام

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی    زبامی که برخاست و مشکل نشیند

بنان - هستی (ای ناله ی بی اثر)

Hossein