این هفته با میلاد گپ زدم ، بر حسب سوبر نبودن موضوعی که قرار بود راجع به حذف مفهوم مرگ از زندگی باشه به یه سمت دیگه پیش رفت. میلاد از شعرای خودش خواند و مثل قبل کاملا منطقی با مشکلات درونی برخورد کرد.
«چرا» میرسم _ دیگران به «چگونه» نه واژههای من به گوش کسی آ…
.. و من خدارا زنِ حسودی دیدم چو عاشق هیچکس نشد ؛ تنها کشت وَ…
فردا « تو »میری ُ «فردا» باهاش مواجه میشه :)))
فردا میاد...بالاخره میاد و تو چاره ای نداری جز اینکه زندگی ک…