دریا دادور - یاد من کن - بازخوانی آهنگی از دلکش - کنسرت تورنتو - 
================================================
C’est fou, est-ce que je peux t’aimer
ديوونه كننده ست آخه مي شه دوست داشته باشم؟

Est-ce que je peux t’aimer des fois
مي شه بعضي موقع ها دوست داشته باشم؟

Des fois je voudrais crier
بعضي موقع ها دلم مي خواد فرياد بزنم

Car je n’ai jamais aimer
آخه هيچ وقت دوست نداشتم

Jamais aimer comme ca
هيچ وقت اينجوري دوست نداشتم

Je peux te le jurer
مي تونم واست قسم بخورم

Si jamais tu partais
اگر يه روزي بري

Partais et me quittais
بري و تنهام بذاري

Me quittais pour toujours
برا هميشه بري

C’est sur que j’en mourrais
حتما  مي ميرم

Que j’en mourrais d’amour
از عشقم براي تو مي ميرم

Mon amour..mon amour…
عشق من...عشق من..

 
هر كجا سازي شنيدي
از دلي رازي شنيدي
شغر و آوازي شنيدي
چون شدي گرم شنيدن
وقت آه از دل كشيدن
ياد من كن..ياد من كن

C’est fou qu’il me disait
ديونه كننده ست  چيزايي كه بهم مي گفت

Comme joli d’amour
اون حرفاي عاشقونه

Et comme il les disait
همونجوري كه بهم مي گفت

Mais il ne sait pas tout
از همه چيزم نمي دونه

Car malgré son amour
چون با وجود عشقش

C’est lui qui m’a quitter
اون بود كه منو رها كرد..

هر كجا رفتي پس از من
محفلي شاد از تو روشن
ياد من كن ..ياد من كن..

هر كجا ديدي به بزمي
عاشقي با لب گزيدن
ياد من كن...ياد من كن

 هر كجا سازي شنيدي
از دلي رازي شنيدي
شغر و آوازي شنيدي
چون شدي گرم شنيدن
وقت آه از دل كشيدن
ياد من كن..ياد من كن

Sans dire un mot
بدون هيچ كلمه اي رفت

Pour tant des mots
با اينكه حرف براي گفتن زياد بود

Y en avait tant
حرف زياد بود

Y’en avait tant( ?)
حرف زياد بود...

بي تو در هر گلشني
چون بلبل بي آشيان ديوانه بودم
سر به هر در مي زنم
وانگه ز پا افتاده در مي خانه بودم
گر به كنج خلوتي
دور از همه خلق جهان بزمي به پا شد
واندر آن خلوت سرا
پيمانه ها پر از مي عشق و صفا شد
چون بشد آهسته شمعي
كنج آن كاشانه روشن
تا رسد ياري به ياري
تا فتد دستي به گردن

Darya Dadvar - Yade Man Kon - Live in Toronto - دریا دادور

“Music, uniquely among the arts, is both completely abstract and profoundly emotional” 

Darya Dadvar - Yade Man Kon - Live in Toronto - دریا دادور

MehrdadAP