اگر تو فارغی از حال دوستان، یارا فَراغت از تو مُیسّر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طَلعَتِ خویش بیان کند که چه بوده است ناشکیبا را
بیا که وقت بهار است، تا من و تو به هم، به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
بهجای سر…
این جانم به این تار
بیا که وقت بهار است
درود بر خسرو آواز ایران .....
دمت گرم ممد. کن فیکون شدم