The Passion of Rumi

Beyond

Eperdument... Chants d'amour persans

Afshari

فرامرز پایور اصغر بهاری جلیل شهناز محمداسماعیلی حسن ناهید اشعار :سعدی

من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم 
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم

هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای 
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم

به حق مهر و وفایی که میان من و توست 
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم

پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود 
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم

من غلام توام از روی حقیقت لیکن 
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم

دایما عادت من گوشه نشستن بودی 
تا تو برخاسته‌ای از طلبت ننشستم

تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست 
تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم

سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل 
نروم باز گر این بار که رفتم جستم

گلهای تازه 125 - محمد رضا شجریان

امیر عظیمی - رفتی

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر

وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/سایە //دکلمه رضا پیربادیان

ترانه سرا : رها اعتمادی / آهنگ ساز، تنظیم و خواننده : بابک سعیدی

نوروز من- بابک سعیدی

دیوان حافظ

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

مسیحای جوانمرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است…آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم من میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپاخورده رنجور
منم دشنام پست افرینش ، نغمه ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم
همان بی رنگ بی رنگم
بیا بگشای در بگشای دلتنگم
www.sepidgraphic.com
www.sepidgraphic.com

Single [TabTaraneh.Net]

بیداد - محمدرضا شجریان

اپیزود سی و سه هیچ 
از پادکست فارسی رادیو هیچ 
نویسنده و راوی:   احمد فیاض

بنگر ز جهان چه طَرْف بربستم؟ 
هیچ
وَز حاصلِ عمر چیست در دستم؟ 
هیچ
 شمعِ طَرَبم، ولی چو بنشستم، هیچ
 من جامِ جَمَم، ولی چو بشکستم، هیچ

بی سرزمین تر از باد

روایت‌های کوتاهی برای شنیدن

مرگ در اورست

من و تو

محرم راز دل شیدای خود
کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/سایە //دکلمه رضا پیربادیان

zakarya88