من به بند افسونم من به بند افسونم یک دوروزه مهمونم
می گریزم از دنیا شبگرد و غزل خونم شبگرد و پریشونم

لب ز هر سخن بستم لب ز هر سخن بستم مِی نخورده سرمستم
مستم از خیال تو تا که در جهان هستم تا که در جهان هستم

ای دل ای جان برو فکر دگر کن یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ای جان برو فکر دگر کن یادِ یاران برو از سر بدر کن

اگر افتاده ام چون دانه بر خاک بروید از دلم سر گوهر پاک
چو شبگردان مرا ماوا نباشد دگر جایی در این دنیا نباشد
چو شبگردان مرا ماوا نباشد دگر جایی در این دنیا نباشد

ز دلداده کسی پروا ندارد دل از دلدادگی حاشا ندارد
ای دل ای جان برو فکر دگر کن یادِ یاران برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن

محسن نامجو - افسون

رادیو گلها، گلهای تازه
Radio Golha, Golhaye Taze

در مرحله اول فقط اجراهای محمدرضا شجریان در گل‌های تازه را بارگذاری کردم

Golhaye Taze

گلهای تازه ۱۰۰ | Гулҳои тоза 100 | Golhaye Taze 100

سراینده: محمدعلی امیر جاهد*


در ملک ایران، وین مهد شیران
تا چند و تا کی، افتان و خیزان
داد از جهالت خدا، که قدر خود ندانیم
در زندگانی چرا شبیه مردگانیم؟
با چشمان بینا به کوره ره روانیم
ز معرفت دوریم، به جهل مستوریم
به مجمع جهانیان، چو عضو رنجوریم
ایرانی بد از اول جهانگیر
نی در کشمکش، تسلیم تقدیر
حرف حسابی زده از نوک شمشیر
کجا شد آن ندای عیش دیروز
که در شما خموش گشته امروز
ز علم و تدبیر شما، نظام و شمشیر شما
فتاده بد کار جهان، به دست تقدیر شما

عصری که دنیا در انقلاب است
با نور دانش در پیچ و تاب است
در مهد سیروس، این خواب سنگین بس ناصواب است
بیدار باید دمی شدن از خواب غفلت
تا دور گردد همی ز ما اِدبار و ذلت
تو ای بیچاره ملت، غریق جهل و غفلت
!ز جای خود خیزید! به هم بیاویزید
!به جای اشک تر ز آستین گهر ریزید
غم تا چند؟ فغان و ناله تا کی؟
با ذلت کنی عمر گران طی
کی بوده زیبندهٔ نسل جم و کی
چنین خموشی و فسرده خونی
برون سپیدی و سیه درونی
کجا کند چارهٔ تیغ فغان و فریاد دریغ؟
به زعم جاهد برگو که را بود دست ظفر
که باشدش پای گریخت، که باشدش پای گریخت

تصنیف در ملک ایران - قمرالملوک وزیری   Dar Molke Iran - Ghamar Ol Molouk Vaziri

Masoud Shoari (3Tar) & Amin Golestani (OUD)

تصنیف: شمع شب تار شعر: علي اكبر شيدا

شنیدم ماهی، و هم شاهی

میان دلبران، بت صاحبدلان، خدا
شنیدم ماهی، و هم شاهی

میان دلبران، بت صاحبدلان، خدا
گفتم که غمخوارم شوی

جانم ، در روز جدایی
شمع شب تارم شوی

جانم، ترسم که نیایی

نه دلم، بردی تو

نه غمم، خوردی
دلم آزردی، به خدا
نادیدنِ رویت می کُشدم

آن سنبل مویت می کِشدم

نه دلم، بردی تو

نه غمم، خوردی
دلم آزردی، به خدا
نادیدنِ رویت می کُشدم

آن سنبل مویت می کِشدم
نادیدنِ رویت می کُشدم

آن سنبل مویت می کِشدم

تصنیف: شمع شب تار شعر: علي اكبر شيدا-آواز: محمدرضا شجریان-MohammadReza Shajarian

ای شادی ازادی / روزی که تو باز ائی / با این دل غم پرور/ من با تو چه خواهم کرد/ غم هامان سنگین است / دلها مان خونین است / از سر تاپامان می بارد/ ما سرتا پا دردیم / ما این دل عاشق را در راه تو اماج بلا کردیم / می گفتم روزی که تو باز ائی من قلب جوانم را چون پرچم پیروزی برخواهم داشت / این بیرق خونین را بربام بلند تو خواهم افرشت
شعر: هوشنگ ابتهاج

ای شادی‌ای آزادی...محمد رضا شجریان

صحراي تركمن
 
سوز است و باد و ستم، صحراي ترکمن / فرياد روشن خشم / آواي تركمن
دشت و صحرا همه از، خون تو لاله گون/گندم زاران همه جا / شد دريايي ز خون
آه...... فرداي رهائي، ره توشه ي خلق / از...... دستان تو رويد، چون خوشه خشم
اينك كه فدائي خلق، در ره رهائي خلق / بشكفد لاله هاي فرياد / آي توماج خونت شراره
بر تن سرخ ستاره ، پرچم شوراهاي ما باد / واي توماج،خونت شراره / بر تن سرخ ستاره / پرچم شوراهاي ما باد 
تركمن تا كه به خشم/ ياد آرد خون ترا / شب هاي تيره به دشت
نام گلگون ترا / تركمن در دل دشت، ميكارد نام تو/ فردا راهش كه به سرخ/ جويد از نام تو
آه...... فرداي رهائي، ره توشه ي خلق / از...... دستان تو رويد، چون خوشه خشم
كاروان كارگر، متحد با برزگران / مشعل فرداهاي ما باد / آي توماج خونت شراره
بر تن سرخ ستاره ، پرچم شوراهاي ما باد / واي توماج، خونت شراره / بر تن سرخ ستاره/ پرچم شوراهاي ما باد....

صحرای ترکمن

"Moshtagh" is a new invented Iranian musical instrument with deep and warm sound that has familiar character of Oriental music instruments,
This instrument created by Mr.Seifollah Shokri one of the must famous iranian musical instruments makers in iran. He made some limited editions of this instrument during last 3 years and Hesam Naseri is the first musician that conposed music for this instrument in his répertoire for concerts and recording projects as solo or ensemble.

Insomnia (for solo Moshtagh)

خواننده : منوچهر طاهرزاده
شعر : شهرام وفایی

قصه ی پژمردنِ دل، قصه ی تلخِ یه مرگه، تبِ یک دونه تگرگــه…●♪♫

که توو آفتابِ زمستون با همون تکرارِ ساده، می میره آسونِ آســـون…●♪♫
با من از رفتن نگــو… گلِ باغِ آروز!●♪♫
من نمی خوام ببینم، توی چشمات غروبو… مرگِ روز های خوبو…●♪♫

با من از رفتن نگو… گلِ باغِ آروز!●♪♫
من نمی خوام ببینم، توی چشمات غروبو… مرگِ روز های خوبو…●♪♫
اگه شد، نجاتم بده! اگه شد، نجـــاتم بده…●♪♫
با دو دستِ مهربونت، تو آبِ حیاتم بده… تو آبِ حیــاتم بده…●♪♫
دستمو توو دستات بگیر، سرمو رو سینه ات بذار●♪♫

گلِ اشکو دونه دونه، توو کویرِ دستام بکــار… توو کویرِ دستام بکـــار…●♪♫
من به تو محتاجم، برای موندن… زلالِ خونی، تو در رگِ من…●♪♫

من به تو محتـــاجم، برای مــوندن… زلالِ خـــونی، تو در رگِ من…

 تولد ۳۷ سالگی
در تهران

ای شادی‌ای آزادی...محمد رضا شجریان

Erik Simonson-2