بعدِ کُلی سوخت دادن تو سفرِ وحشت
خستگی به تماشای من نشسته بود
تویِ سرم هنوز هرج و مرجی از صدا به پا
که این بار با تمامِ قُوا حمله کرده بود
یه ابر
باردارِ بارونِ اسیدی
تو کمینِ خونههای ناودون شکسته
یه انگشتِ پیر روی ماشه…
pooo
جای دندونو نیش پاک نمیششه
GOAT🐐 fr
چهار پنج بار فلو سوییچ تو یه ترک