سکوتی ممتدکر کننده بود سوتِ گوشبیرمقزُل به دیوارِ روبرواز زیرِ دروارد میشد یه ردِّ خونسُر خورون، کهنه، پر جنب و جوشمارپیچ گونهمرموزاحوالِ خونه، مثِ هر روزگمچارهکاغذهاپارهقهوه، قهوهکافئینِ آوارهآینهها ر…
رقصید! آغشته به سرعت ترس
ناخواناس صفحه لذت
کاغذا٬ پاره
مثه شومیه خونی ک جوشیده تو قعرِ سرفه ی تاریخ
Home
Feed
Search
Library
Download