کنج--- Konj

کاوه م.راد – سپیده‌دم
گرچه هزار شب است که آسوده نخوابیده‌ام
گرچه هزاران شب است که جز کابوس و وهم ندیده‌ام
گرچه هزار شب است که پابه‌پای سایه‌ها دویده‌ام
اگرچه که هزاران شب است که گویی به پایان رسیده‌ام
به امید آن یک شبم که با سپیده‌دم برخیزم
به امید آن لحظه‌ام که با نور درآمیزم.

گرچه هزار شب است که آسمان به خود ستاره‌ای ندیده است
اگرچه هزاران شب است که تاریکی بر جهان تنیده است
اگرچه هزار شب است که شب‌تابی نتابیده‌ است
اگرچه هزاران شب است که شاعری غزل نزاییده است
به امید آن یک شبم که با سپیده‌دم برخیزم
به امید آن لحظه‌ام که با نور در آمیزم

Kaveh M.Rad - Sepideh Dam

جوما، راوی ترانه‌های ناخوانده
- به گواه تاریخ، گیلان از پیشاهنگان جنبش تحول‌خواهانۀ‌ معاصر ایران است. جوما هنرمندی‌ست که دست در دل تاریخ این خطه می‌کند و ترانه‌هایی که در حال فراموش شدن هستند را با آواز خود دوباره زنده می‌کند. «بیا بیشیم» شعری از میرزاحسین‌‌خان کسمایی است که در عصر شکست مشروطه با حسرت و درد نوشت و حالا جوما آن را روایت کرده.

Juma - Bia Bishim

آواز: غَوغا
پیانو: علی چوپانی‌نژاد

این غمِ بی‌حیا مرا باز رها نمی‌کند
از من و ناله‌های من هیچ حیا نمی‌کند
گشته ز ناله نای من خوش‌تر از گلوی نی
ناله اثر نمی‌دهد، نای نوا نمی‌کند
رفته و می‌رود هنوز هر کی به هر کجا بُوَد
تکیه به زندگی نکن، عمر وفا نمی‌کند

غم بی‌حیا | Relentless sorrow (live)

For dandelion برای قاصدک

Melancholy (مالیخولیا)

© Copyright Mani Naimi 

Album: Volume I جلد یک 
-----------------------------------------------------

حاضران در سایه
Those alive in shadow
موسیقی و کلام از مانی نعیمی
Lyrics & music: Mani Naimi


چه بگویم؟چگونه می توان فهمید و فهماند

که رفتن قسمتی بود ز بودن...ز ماندن؟!

که پایان مونتاژی است لازم

بر فیلمنامهء هستی!

داستانی بی دلیل

بی دلیل پایان و در میان

همه علت را جویش!

آغازی نا خواسته

پایانی نا خواسته

در میان،

صد هزاران خواهش!



که دیده است آنان که دیدند و جنگیدند و رفتند

آنان که صد سال بودند و لیک آنان نیز گذشتند؟

و آنان که چه پیش از موعود،

چه زود خاطره گشتند!

عاشقانی گمنام

پنهان در پس یاد و نشان

بزرگانی پُر نام .

حاضرانی پُر شور

در سایهء تاریخ

تاریخ ِ غایبانی پُر نور!



و همچون وزش باد و طوفان بر آب

چون پیچش آواز دوستان پیش از خواب.

یا چون کاروانی پُر بار

از پیش تر

تا بیش تر

بسیار

صدا در صدا

حلقه وار

می ماند

از سینه در سینه

به جا!

صدا می ماند

گره وار می سازد

در سکوت

داستان موازی..

صدا نمی میرد

زنجیروار می بافد

در سایه

تاریخ موازی را



زمستان 1387
(تقدیم به امیرعلی شربیانی)

حاضران در سایه Those alive in shadow

Collage JulienMarchal(Lost in Brain/Fog), Mokhtaari  ,AmirMaleki


چقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟

چه تازیانه کف پا خورده باشد
چه از فشار خونی موروث در رنج بوده باشی
قرار جایش را می سپارد به بی قراری
که وقت و بی وقت
سایه به سایه
رگ به رگ
دنبالت کرده است تا این خواب
…
تظاهرات تورم را طی می کنم در گذر دلالان
سر چهار راه صدای درشت میپرسد
ویدئو مخرب تر است یا بمب اتم؟؟؟
مسیح هم که بیاید انگار صلیبش را باید حراج کند
صدای زنگ فلز در دندانهای طلا
وخارش کپک در لاله های گوش
نصیب نسلی که خیلی دیر رسیده است
نه سینما و نه مهمانی در تاریخ
هجوم کاشفانی با تاخیر حضور
هزار کس می آیند و هزار کس میروند
و هیچ کس هیچ کس را به خاطر نمی آورد
صدا همان که میشنوی نیست
سگ از سکوت به وجد می آید و دزد بر سر بام بلند سماع میکند با ماه
زبان عزیز تر است اکنون یا دهان؟
که سنگ راه دهان را هزار بار تمرین کرده است
صدا که میشکند
حرف که چرک میکند
جمله ها که نقطه چین میشوند
پیری یا بچه ای که خود را می کشد
تازه معنا روشن میشود
سگی که می افتاد در نمکزار و…این نمک که خود افتاده است
خلاف رای اوللالباب نیست که ماه رنگ عوض کرده باشد
یا شب مثل آزادی زنگ زند
گچ سفید جای سرت را نشان میدهد
که چند سالی انگار در اینجا می نشسته ای
و رد انکارت افتاده است
بر دیوار
یا شاید نقشی مانده است از تسلیمت
گذاری اصلا نا تمام
و تازه این بی تابی که هیچ چیز آرامش نمی کند
در التهاب درهایی که باز میشوند و درهایی که بسته میشوند
کتابهایی که باز میشوند و دستهایی که بسته میشوند
دستهایی که سنگها را میپرانند
و سارهایی که از درختها میپرند
درختهایی که دار میشوند
دهان هایی که کج میشوند
زبانهایی که لال مانی میگیرند
صدای گنگ و چشم انداز گنگ و خواب گنگ
و همهمه
که می انبوهد
می ترکد
رویا که تکه تکه میپراکند
دانشگاهی که حل میشود در زندانی و چشم اندازی که از هم میپاشد
خوابی که میشکند در چشم و چشم که میخ میشود در نقطه ای
ونقطه
که می ماند منگ در گوشه ای از کاسه سر
که همچنان غلت می خورد
غلت می خورد
غلت می خورد

"محمد مختاری"

#MohammadMokhtari  #Bikhaabi #بیخوابی  #محمدمختاری

محمد مختاری - بی خوابی

Dar Man Kasi

دریغا. دریغا. گرفتن به تیغا. تنایِ رفیقا
شنا کن نمیری شناکن که رفته به بحرِ تو بحری عمیقا
شناکن که غرقن تمومِ رفیقا
 
اگر مرده بودی نیفسرده بودی
خودت را به ساحل نیفشرده بودی
تو را یافتند و به شب خورده بودی
خودت را شبی یک وجب خورده بودی رکب خورده بودی
 
جهان تا به کِی هِی مهاجر بسازه به دریا بریزه؟
بچرخه زمین تا به کی رویِ شاخایِ گاوِ غریزه؟
شنا کن مهاجر كه دريا عريضه

شعر از محمود طلوعی

ShenaKon  | جالبوت - شناکُن

کتیبه

(2)گرم و زنده بر شنهای تابستان زندگی را بدرود خواهم گفت
(2)تا قاصد میلیونها لبخند گردم . تابستان مرا در بر خواهد گرفت و دریا دلش را خواهد گشود
زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت
زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت
زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت
آخ . زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت 

ترانه سرا : فریدون رهنما 
آهنگ ساز و خواننده : فرهاد
آلبوم برف

Farhad-Katibe(کتیبه-فرهاد)

A music enthusiast with Synesthesia!
Support https://www.paypal.com/paypalme/yaghma
من عاشق اینم که پای قطعه‌ها احساستون رو  کامنت میدید

محمد مختاری - بی خوابی

yaghma

Recent comments

Somaye Larjon

mahyar m27

A. R Gharari

S.hesamm

Related tracks